- قوش بیگی (بَ)
نگهبانی قوش. محافظت قوشهای شکاری. (فرهنگ فارسی معین)
معنی قوش بیگی - جستجوی لغت در جدول جو
- قوش بیگی
ترکی باشه گری، باشه داری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(بَ)
لغت نامه دهخدا
مرکب از کلمه قور بمعنی اسلحه و بیگی. رئیس قورخانه. (ناظم الاطباء). داروغۀ سلاح خانه. (آنندراج) : خواجه معین الدین مشهور به شاه غازی... در سر کار شاه عالم سلطان محمد معظم بخدمت قوربیگی که اولین پایۀ علو درجات صوریست سربلندی دارد. (مرآه الخیال). رجوع به قور شود
(خوَشْ / خُشْ بُنْ یَ / یِ)
لغت نامه دهخدا
حالت و چگونگی خوش بنیه. حالت نیکوبنیه. قوی بنیگی. مقابل بی بنیگی. مقابل علیلی. مقابل ضعیفی
ترکی فرمانداری فرماندار در زمان صفویان منصب و شغل قول بیگ، قول بیگ
بنظر نیک در جهان وجهانیان نگریستن مقابل بدبینی، اعتقاد باین که جهان پر از لطف و صفا و سعادت است مقابل بد بینی
نیک بینی
متضاد: بدبینی، امیدواری
متضاد: نومیدی، یاس
متضاد: بدبینی، امیدواری
متضاد: نومیدی، یاس
خوش بینی
